فکر کردن به روش های وسیعی که می توان برای ساختار یک داستان استفاده کرد، شگفت انگیز است. بسته به خود روایت، می توانید ساختار را هر طور که لازم می دانید تحریف کنید، با توجه به اینکه ساختار داستان را تقویت میکند. یادگیری آنلاین مهارت های کاربردی
مظنونین همیشگی (1995)
«مظنونین همیشگی» شاید یکی از معروفترین پایانهای چرخشی سینمای مدرن را در کنار «حس ششم» و «باشگاه مبارزه» داشته باشد. برگرداندن موفقیت آمیز یک داستان یکی از سخت ترین کارها برای یک فیلمساز است و به ساختن داستانی بی عیب و نقص نیاز دارد تا نتیجه بزرگی را به همراه داشته باشد.
این فیلم یک اجرای لنگر از کوین اسپیسی که اخیراً شرمزده شده است، نقش یک مرد کلاهبردار را بازی میکند، که داستان پیچیدهای را برای بازجویان پلیس از سرقت اشتباهی که توسط یک رئیس اوباش مرموز به نام کیسر سوزه سفارش داده شده است، بازگو میکند.
مانند سایر پایانهای پیچشی معروف که قبلاً ذکر شد، آنها عمدتاً بر دیدگاه یک شخصیت استوار هستند که در غیر این صورت به عنوان یک راوی غیرقابل اعتماد شناخته میشوند. با غوطه ور کردن بیننده در دیدگاه آن شخصیتی که داستان را از منظر او تعریف می کند، بیننده هر آنچه را که آن شخصیت باور دارد (یا می خواهد باور کند) باور می کند.
آنچه در مورد انتهای پیچشی مهم است این است که نشانه ها یا دانه های پیچ بزرگ از قبل کاشته شوند. این بدون شک با مشاهدههای مکرر امنیتی میشود و تجربهای متفاوت از مشاهده را به ارمغان میآورد که میتواند پیچ و تاب را ایجاد کند یا از بین ببرد.
در «مظنونان معمولی»، داستان وربال کینت دقیقاً در دفتر بازجو از یک تابلوی اعلانات پلیس در کنار هم قرار میگیرد. ما چشمان او را می بینیم که وقتی او را وارد می کنند، در اتاق پرسه می زند و از تفکر سریع خود برای ساختن گزارش خود از روند رسیدگی استفاده می کند.
این واقعیت که کینت یک کلاهبردار است که چیزهای زیادی در مورد پرونده می داند در حالی که در واقع او یک بازیکن کوچک در دزدی واقعی است، یکی از نشانه های آشکارتر است. هیچ کس کیسر سوزه اسرارآمیز را ندیده و زندگی نکرده است تا درباره آن صحبت کند (تا آخر)، که داستان کینت را باورپذیرتر می کند.مهارت های آسان و لذت بخش
فکر کردن به روش های وسیعی که می توان برای ساختار یک داستان استفاده کرد، شگفت انگیز است. بسته به خود روایت، می توانید ساختار را هر طور که لازم می دانید تحریف کنید، با توجه به اینکه ساختار داستان را تقویت میکند. یادگیری آنلاین مهارت های کاربردی
مظنونین همیشگی (1995)
«مظنونین همیشگی» شاید یکی از معروفترین پایانهای چرخشی سینمای مدرن را در کنار «حس ششم» و «باشگاه مبارزه» داشته باشد. برگرداندن موفقیت آمیز یک داستان یکی از سخت ترین کارها برای یک فیلمساز است و به ساختن داستانی بی عیب و نقص نیاز دارد تا نتیجه بزرگی را به همراه داشته باشد.
این فیلم یک اجرای لنگر از کوین اسپیسی که اخیراً شرمزده شده است، نقش یک مرد کلاهبردار را بازی میکند، که داستان پیچیدهای را برای بازجویان پلیس از سرقت اشتباهی که توسط یک رئیس اوباش مرموز به نام کیسر سوزه سفارش داده شده است، بازگو میکند.
مانند سایر پایانهای پیچشی معروف که قبلاً ذکر شد، آنها عمدتاً بر دیدگاه یک شخصیت استوار هستند که در غیر این صورت به عنوان یک راوی غیرقابل اعتماد شناخته میشوند. با غوطه ور کردن بیننده در دیدگاه آن شخصیتی که داستان را از منظر او تعریف می کند، بیننده هر آنچه را که آن شخصیت باور دارد (یا می خواهد باور کند) باور می کند.
آنچه در مورد انتهای پیچشی مهم است این است که نشانه ها یا دانه های پیچ بزرگ از قبل کاشته شوند. این بدون شک با مشاهدههای مکرر امنیتی میشود و تجربهای متفاوت از مشاهده را به ارمغان میآورد که میتواند پیچ و تاب را ایجاد کند یا از بین ببرد.
در «مظنونان معمولی»، داستان وربال کینت دقیقاً در دفتر بازجو از یک تابلوی اعلانات پلیس در کنار هم قرار میگیرد. ما چشمان او را می بینیم که وقتی او را وارد می کنند، در اتاق پرسه می زند و از تفکر سریع خود برای ساختن گزارش خود از روند رسیدگی استفاده می کند.
این واقعیت که کینت یک کلاهبردار است که چیزهای زیادی در مورد پرونده می داند در حالی که در واقع او یک بازیکن کوچک در دزدی واقعی است، یکی از نشانه های آشکارتر است. هیچ کس کیسر سوزه اسرارآمیز را ندیده و زندگی نکرده است تا درباره آن صحبت کند (تا آخر)، که داستان کینت را باورپذیرتر می کند.مهارت های آسان و لذت بخش